فیلم Wonder Woman 1984 پنجمین فیلم جنکینز و دومین اثر این کارگردان آمریکایی در سبک ابرقهرمانی است که با خلق فیلم Monster در سال ۲۰۰۳ توانست منتقدان زیادی را شگفت زده کند.
شاید بتوان گفت که پتی جنکینز علاقه خاصی به آفرینش شخصیت های زن به عنوان نقش اول در فیلم هایش دارد و برای همین هم به سراغ داستان هایی می رود که محور اصلی آن ها یک زن باشد.
در فیلم Monster، او به بررسی داستان حقیقی اولین قاتل زنجیره ای زن در آمریکا، یعنی آیلیین وورنوس می رود؛ کسی که به خاطر به قتل رساندن هفت مرد در دهه ۸۰ میلادی به مجازات اعدام محکوم شد.
این ساخته جنکینز با بازی فوق العاده شارلیز ترون در نقش آیلیین وورنوس که در آخر جایزه اسکار بهترین نقش اول زن در سال ۲۰۰۳ را نصیب او کرد توانست امتیاز بالایی را هم از منتقدین و هم مخاطبان دیگر دریافت کند و به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما تبدیل شود.
پس از Monster جنکینز باز هم به سراغ یک شخصیت زن مشهور دیگر می رود؛ اما این بار نه در دنیای واقعی، بلکه در جهان ابرقهرمانی دی سی کامیکس: زن شگفت انگیز یا همان Wonder Woman.
اولین شماره از این فیلم در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و جنکینز هم مسئولیت کارگردانی آن را برعهده داشت؛ این فیلم توانست به موفقیت بالایی دست یابد و حدود ۸۲۰ میلیون دلار فروش کند؛ نقد مثبت و استقبال منتقدان هم، این اثر را به یکی از آثار موفق ابرقهرمانی تبدیل کرد.
اما با همه اینها قسمت دوم این فیلم، یعنی فیلم Wonder Woman 1984 چندان به قدرت نسخه قبلی خود ظاهر نشد و نتوانست توجه زیادی را به خودش جذب کند.
داستان فیلم به واقعه از دست دادن استیو ترور (با بازی کریس پاین) که در واقع همسر پرنسس دایانا یا همان زن شگفت انگیز (با بازی گل گلدوت) است اشاره دارد.
دایانا که همسرش را در جنگ جهانی اول از دست داده نتوانسته به جای او کس دیگری را دوست داشته باشد و همچنان با حسرت و اندوه از دست دادن او زندگی می کند اما پس از گذشت چند قرن و در دوران جنگ سرد، دایانا این شانس را پیدا می کند تا محبوب خود را دوباره به زندگی برگرداند اما با این شرط که از تمام قدرت های خود به عنوان یک ابرقهرمان چشم پوشی کند.
در همین جریانات پرنسس دایانا متوجه می شود که خطر جدیدی زمین تهدید می کند؛ یعنی مینورا یا چیتا، ابرشرور و شخصیت مقابل واندروومن.
حالا دایانا باید میان استیو و نجات دادن دنیا یکی را انتخاب نماید!
Wonder Woman یک دنباله نه چندان موفق است از یک پروژه پر سر و صدا.
این روز ها بخاطر تاثیر بسیار زیاد فمینیسم در جوامع، ما شاهد رشد روز افزون فیلم هایی هستیم که محوریت آنها حول زنان می گردد و در واقع زن ها نقش و تاثیر بسیار زیادی در جریان داستان آنها دارند.
این بینش تقریبا خود را در تمامی ژانر ها، اعم از درام، جنایی، تاریخی و… نمایان کرده و آثار مورد توجهی هم تحت تاثیر آن آفریده شده.
در این میان، دی سی هم نخواسته از این قافله عقب بماند و با ساخت و تولید اثری مستقل درباره Wonder Woman به خوبی توانسته خودش را با فضای فمینیستی زمان حاضر هماهنگ کند. یکی از علت های موفقیت بالای اولین شماره از این فیلم که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد هم همین بود.
اما اینبار یعنی در سال ۲۰۲۰ دی سی و کمپانی وارنر به خوبی فهمیدند که برای اینکه یک اثر، خوب از آب در بیاید، تنها موج سواری در میان جریانات فکری رایج زمانه کافی نیست.
اولین مسئله در نقد فیلم Wonder Woman 1984 همین است. اثر جدید جنکینز شاید فیلمی سرگرم کننده از نظر جلوه های ویژه، طراحی صحنه و گریم باشد اما به هیچ عنوان نمی توان آن را یک اثر موفق در ژانر ابرقهرمانی دانست.
مهمترین اشکالی که به این فیلم وارد است، محتوا و داستان آن است که اصلاً قانع کننده نیست و بعید است بتواند مخاطبان نوجوان را هم قانع بکند.
پرنسس دایانا، که همسرش را در جنگ جهانی اول از دست داده، نتوانسته مرگ او را بپذیرد و کسی دیگر را جای او دوست بدارد و حالا پس از حدود پانصد سال فهمیده راهی هست که او را به دنیای زندگان بازگرداند!
حتی اگر با این قسمت از داستان هم مشکلی نداشته باشیم، باید بپرسیم که پس تکلیف فیلم Wonder Woman 2017 و سکانس هایی که پرنسس دایانا و استیو را در حال زندگی کردن با یک دیگر نشان می داد چه می شود؟!
جدای از اینکه بازگرداندن استیو به زندگی دوباره، آن هم به شکل ساده لوحانه و غیر قابل پذیرشی که در فیلم نمایش داده شده، به طرز مضحکی استحکام و جدیت این فیلم را نشانه گرفته، ساختار منطقی داستان فیلم را هم با توجه به نسخه سال ۲۰۱۷ زیر سوال می برد.
باید گفت نقطه شروع داستان Wonder Woman 1984 و در واقع گره آغازین این فیلم به حدی کلیشه ای و به دور از خلاقیت است که شاید کودکان هم دیگر نتوانند با این گونه داستان ها کنار بیایند!
کلیشه دیگری که فیلم Wonder Woman 1984 گرفتار آن است چیزی است که خیلی از فیلم های ابر قهرمانی بر مبنای آن شکل گرفتند؛ هنگامی که مرد عنکبوتی، باید بین نجات شهر و دوست دخترش، مری جین یکی را انتخاب نماید و یا بتمن که برای جلوگیری از نابودی گاتهام مجبور شد معشوق خود ریچل را فدا کند!
فیلم های ابرقهرمانی پر اند از چالش های این چنینی، یعنی انتخاب میان علایق شخصی و آنچه جامعه از قهرمان یا بهتر است بگوییم ابرقهرمان تقاضا می کند؛ چیزی که ما اینجا آن را تقابل میان عشق و وظیفه می نامیم.
استفاده از این سوژه ها و گره ها در فیلم های ابرقهرمانی به خودی خود هیچ اشکالی ندارد؛ اما می توان از یک موضوع تکراری، داستانی جذاب و درگیرکننده ساخت و یا آن کلیشه را به بدترین شکل ممکن درون داستان جای داد و از آن استفاده کرد.
ایراد کار فیلم Wonder Woman 1984 هم در همینجا است. این فیلم خواسته همانند فیلم های مردعنکبوتی یا بتمن با استفاده از چنین چالشی یک داستان بسازد.
اما تفاوت در اینجا است که فیلمی مثل Spiderman (در اینجا مقصود ما فیلم The Amazing Spider-Man است) اولا که این چالش را تبدیل به هسته اصلی داستان نمی کند بلکه تنها از آن جهت ایجاد احساس تنش و اضطراب در مخاطب استفاده می کند و برای همین پذیرش چنین گره ای در داستان برای بیننده راحت تر می شود.
ثانیا در آن دو فیلمی که مثال زدیم، خصوصا Batman ( و در اینجا مقصود ما The Dark Knight است) مسئله عشق و احساساتی از قبیل دوست داشتن، دلتنگی و رسیدن به معشوق به گونه ای کاملاً حساب شده، قابل باور و منطقی در فیلم جای گرفته اند و ترکیب قابل قبولی را از یک فیلم ابرقهرمانی با درونمایه ای از درام بوجود آورده اند.
بروس به ریچل علاقه دارد اما مسئولیت او به عنوان یک ابرقهرمان اجازه نمی دهد تمام اوقات را با او باشد و یا به بهترین شکل از او محافظت کند؛ چنین واقعیتی بروس / بتمن را مدام در یک نوسان بین یک شخص معمولی و یک ابرقهرمان قرار می دهد.
اما از طرفی ما در فیلم Wonder Woman 1984 می بینیم که دایانا پس از گذشت پنج قرن یک دفعه و بدون هیچ مقدمه قابل باوری فرصت پیدا می کند تا محبوبش را به زندگی بازگرداند!
چرا این امکان زودتر بوجود نیامده؟ چطور در این فیلم باید پذیرفت که یک “زن شگفت انگیز” بعد از چند صد سال زندگی پرماجرا و چالشی که داشته بخواهد یک مرده را دوباره زنده کند تا بتواند با او مجدد یک زندگی دو نفری داشته باشد؟ البته نمی گوییم خود این داستان اشکال دارد، حرف ما سر نوع پرداخت و روایت لوس و غیرقابل پذیرش آن است.
البته این تنها ایرادی نیست که می توان به داستان و سناریوی Wonder Woman 1984 گرفت؛ متاسفانه ارتباط ها و چالش های دیگری که توسط سایر عناصر داستانی و کاراکتر های دیگر در این فیلم رخ می دهند هم به اندازه گره اصلی داستان، غیرمنطقی، اغراق آمیز و غیرقابل باورند به نوعی که شما پس از تماشای چهل دقیقه اول فیلم، باز هم از خود سوال خواهید کرد که علت دشمنی مینروا با دایانا دقیقا چیست و چرا آن ها باید با هم بجنگند؟
نکته تاسف آور تر که می خواهیم پس از پرسیدن آن از شما پرونده نقد فیلم Wonder Woman 1984را ببندیم این است که اگر بخواهیم از تمامی ایراد های مطرح شده در این مقاله چشم پوشی کنیم، باید بپرسیم که واقعا چرا داستان این فیلم باید در زمان ۱۹۸۴ رخ می داد؟!
Wonder Woman 1984 نه ربطی به جنگ سرد دارد، نه به انتخابات آن زمان، نه هیپی ها و نه هیچ عنصر فرهنگی و اجتماعی دیگر آمریکای دهه ۸۰ و ۹۰. واقعا سوال است که سازندگان فیلم از این کارشان چه هدفی را دنبال می کردند!
– پتی جنکینز نخستین زنی است که فیلم ابرقهرمانی ساخته و آن هم فیلم Wonder Woman 2017 بود.
– نسخه اول زن شگفت انگیز، با حدود ۸۲۰ میلیون دلار فروش باعث شد تا جنکینز مقام بهترین اکران و فروش فیلم، در میان کارگردانان زن تاریخ سینما را از آن خود نماید.