ژانر: درام جنایی
کارگردان ها: وینس گلیگان – پیتر گولد
محصول: آمریکا
سال انتشار: ۲۰۱۵
تیم نویسندگان: گردون اسمیت – توماس اشناوتز – جنیفر هاتچیسون
سریال better call saul یا همان “بهتره با ساول تماس بگیری”، یک درام جنایی به سبک کمدی سیاه است. وقتی از کمدی سیاه یا همان بلک کمدی حرف می زنیم، یعنی شاید نباید به این فیلم، به عنوان یک سریال صرفا طنز و بامزه نگاه کنیم.
کمدی سیاه، جلوهگاهی است برای به بیان در آوردن یک تراژدی که به شکل دردآوری خنده دار است! سریال better call saul هم قرار است ما را به چنین دنیایی ببرد؛ دردناک اما خنده آور!
سریال “بهتره با ساول تماس بگیری” مجموعه ای است ساخته شبکه AMC آمریکا؛ این سریال، در واقع یک دنباله فرعی، برای فیلم محبوب و پرطرفدار breaking bad به شمار میآید.
سریالی که توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند و در هفته اول انتشارش حدود ۲۵ملیون خانوار را پای صفحه نمایشگرشان نشاند!
سریال better call saul یک اسپیناف از این مجموعه محبوب است که در میان تیم نویسندگی اش، نویسندگان خلاق breaking bad هم، یعنی توماس اشناوتز و جنیفر هاتچیسون دوباره حضور دارند. البته وینس گلیگان، کارگردان این اسپیناف هم، در گذشته کار کارگردانی breaking bad را بر عهده داشت.
این سریال، داستان زندگی یک وکیل کثیف به نام جیمز مک گیل (باب اُدِن کِرک) را روایت می کند. او پس از اتفاقاتی تغییر نام میدهد.
در سریال زیبای breaking bad او را با نام “ساول گودمن” می شناسیم که به والتر وایت کمک می کند جرایمش را مخفی کند.
حالا این سریال آمده تا بر روی زندگی این وکیل بازیگوش و مجرب متمرکز شود.
اگر قصد دیدن یک طنز افسرده و تاریک را دارید و یا قصد دارید از دیدن زیرکی تبهکارانه آدمها در دنیای مدرن به وجد بیایید، و اگر می خواهید سریالی ببندید که نظام اخلاقیتان را به چالش می کشد، پیشنهاد می کنیم این مجموعه را حتما تماشا کنید.
بیشتر بخوانید: سریال space force : کمدی فضایی
فصل پنجم سریال better call saul آمد و مثل فصل های گذشته روند جذاب و مبهوت کننده خودش را به نمایش گذاشت. اگر بخواهیم به یکی از نکات قوت و تمایز این سریال با مجموعه های دیگر اشاره کنیم، یک ویژگی از خصوصیات دیگر نمایان تر است: “غافلگیری.”
البته برای آنهایی که سریال زیبا و خوش ساخت breaking bad را به تماشا نشستند شاید ذکر این ویژگی چندان جدید نباشد.
دیالوگ های عمیق اما شناور بر سطح واقعیت درام، جوش و خروش شخصیت ها، خروج ناگهانی کاراکترها از حریم معنایی و دایره امن خودشان، همه و همه از ویژگی هایی بود که breaking bad را برای ما از یک سریال معمولی جدا می کرد.
اکنون فصل پنجم سریال better call saul آمده تا شما را باز هم دچار حیرت کند. نکته مهمی که در خصوصیت بارز این سریال یعنی “غافلگیری” وجود دارد و آن را از سریال های دیگری که ما آنها را به خاطر داشتن این ویژگی تحسین می کنیم (مثل سریال محبوب بازی تاج و تخت و یا وایکینگ ها) کاملا متمایز می کند، حضور “موقتا ساکن” همه عناصر در داستان است.
هر کاراکتر در این سریال، می تواند نقطه جوشی داشته باشد، آنها ساکن اند، آرام و بی آزار هستند، اما هر لحظه امکان داغ کردنشان وجود دارد.
در سریال بازی تاج و تخت، بیشتر، اتفاقات، غیر قابل پیش بینی بود، درواقع این داستان بود که امکان داشت به هر سمت و سویی برود و نه شخصیت.
بازی تاج و تخت، چیزی برای پنهان کردن در دلش نداشت همه چیز ظاهر بود و غافلگیری، حادثه ای جدید و تازه می شد که به شکل لحظه ای اتفاق می افتاد و تمام میشد.
اما در “سریال بهتره با ساول تماس بگیری”، مخاطب با چیزی واقعی تر و خشن تر مواجه می شود: “انسان های غیرقابل پیش بینی“.
در این سریال، اتفاقات نیستند که شما را غافلگیر می کنند، حوادث، تنها، ضربه هایی یواش هستند که کاراکتر را از حالت ساکن و آرامَش خارج می کنند.
در سریال better call saul همه چیز حضور دارد اما همان لحظه خودش را نشان نمی دهد. اتفاقات، جایی در اعماق سرد و تاریک ذهن شخصیت ها در حال وقوع است نه صرفا بستر ملموس و قابل رویت واقعیت.
خشونت فیلم از آنجا خودش را نشان می دهد که مخاطب حس می کند شخصیت هایی که دائم جلوی چشمش حاضر بودند و تمام مدت فکر می کرده آنها را می فهمد؛ ناگهان برایش ناشناخته و بیگانه می شوند.
در فصل پنجم سریال better call saul شما می بینید هر چیزی که جلوی چشمتان حاضر است، تنها یک نمود و تظاهر است که واقعیت پشت نقاب خود را در مسیر زمان به شما نشان می دهد.
بیگانه شدن با شخصیت ها، حقیقت خشونت باری است که مخاطب چاره جز پذیرش و کنار آمدن با آن در این سریال ندارد.
این سریال توانست در همان قسمت ابتدایی خود حدود ۴ ملیون بیننده را به خود جذب کند.
وینس گلیگان، خالق و سازنده این اثر، شرکت در ساخت سریال های موفق دیگری را هم در کارنامه خود دارد، از جمله “breaking bad” و سریال محبوب “The X-Files” که در سال ۲۰۰۲ ساخته شد و توانست ۴ سال متوالی جایزه اوارد را از آن خود کند.
در یک مصاحبه از گلیگان در سال ۲۰۱۱ با نیویورک تایمز، وقتی درباره فلسفه زندگی اش می پرسند او جواب میدهد که در درونش هنوز به وجود نوعی عدالت مافوق انسانی و کارما معتقد است؛ او می گوید دوست دارد اعتقاد داشته باشد که اعمال خوب و بد ما در این دنیا، علت هلاکت و یا خوشبختی ما هستند.
این سریال، یک دنباله یرای مجموعه breaking bad نیست، تنها یک تقاطع است که شما را به یک داستان دیگر وارد می کند؛ برای همین اگر دوست دارید این سریال را ببینید لازم نیست حتما قبل از آن breaking bad را تماشا کرده باشید.
نظرتان درمورد این سریال را با سایر خوانندگان مجله سینما تیکت به اشتراک بگذارید.