در دهه چهل، دستور تخریب یک زندان در جنوب کشور به دلیل مجاورت با فرودگاه صادر شده است. سرگرد جاهد (با بازی نوید محمدزاده) ریاست زندان، به همراه پرسنل در حال جا به جایی زندانیان به زندان جدید هستند اما اتفاق ناگواری رخ می دهد: یک نفر از آمار کم شده است!
نویسنده و کارگردان: نیما جاویدی
بازیگران: نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، ستاره پسیانی، آتیلا پسیانی، مانی حقیقی
سرخپوست دومین ساخته نیما جاویدی پس از فیلم ملبورن است که برای نخستین بار در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست نظر مثبت بینندگان و منتقدین را به خود جلب کند.
سرخپوست روایتی نفسگیر و جذاب است از گم شدن یک زندانی محکوم به اعدام به نام احمد سرخپوست.
«اسمش احمده بخاطر پوست سرخش بهش میگن احمد سرخپوست.»
سرخپوست در پس داستان رمزآلودش از مظلومیت و ستم کشی اقلیتی کم توقع می گوید، آن ها که صدایشان شنیده نمی شود و مرگشان اهمیتی ندارد.
دومین ساخته نیما جاویدی سینمای ایران را با یک پدیده دیگر آشنا می کند که نوید سال های بهتری را در آینده برای سینمای ما می دهد.
فیلم سرخپوست یک درام رمزآلود با داستانی پر کشش و بازی هایی دیدنی است. سرخپوست یک پله از ۹۸ درصد فیلم های روز سینمای ایران بالاتر است و تقریبا هیچ یک از ایرادات عمده آن ها را ندارد.
سرخپوست فیلمنامهی بسیار خوبی دارد (البته به استثنای نقدی که به پایان بندی آن وارد است) شروع روایت از داستان ترفیع سرگرد جاهد آغاز می شود، قرار است او رئیس شهربانی شود و زندان و دردسر هایش را کنار بگذارد، البته پس از انتقال زندانیان به زندان تازه. و گره داستان از همین جا به وجود می آید؛ یک زندانی کم است!
فیلمنامه در ادامه به خوبی تنش می سازد و بازی اعتماد ها را آغاز می کند. مددکار زندان که زنی به نام کریمی است و از قضا جاهد به او علاقه مند است، شخصیت محبوب زندانی هاست، برایشان سیگار می آورد و مسائلشان را رتق و فتق می کند، طولی نمی کشد که جاهد به دست داشتن او در گم شدن احمد سرخپوست شک می کند.
این تنش ها به خوبی در داستان ساخته شده است. فشارهای خارجی برای زودتر تخریب کردن زندان نیز باعث می شود جاهد عصبی تر شود و حتی در جایی از یک دختر بچه خردسال بازجویی کند.
همان طور که گفتیم سرخپوست در روایت و داستان بسیار خوب عمل می کند. در شخصیت پردازی نیز همین گونه است. شخصیت های فیلم به خوبی پرداخت شده اند، از سرهنگ تا جاهد و کریمی و مهم تر از همه خود احمد سرخپوست.
ما در طول فیلم هرگز چهره احمد را نمیبینیم اما به خوبی او را می شناسیم، کاملا می دانیم چه پیشینه ای دارد و کیست، بدون این که کلمه ای دیالوگ کند یا کاری کند.
پرداخت شخصیت احمد سرخپوشت شبیه به چیزی است که در فیلم مظنونین همیشگی برای شخصیت «کایزر شوزه» اتفاق می افتد که البته تفاوتی نیز بین این دو وجود دارد و آن این که ما کایزر شوزه را میبینیم اما سرخپوست را نه!
دوربین نیما جاویدی بسیار دقیق و ریزبین است، در تمام نماها دقت نظر و کار خوب جاویدی مشهود است چه جایی که دوربین ایستاست و چه جایی که دوربین روی دست قرار دارد، چه در صحنه های آرام و چه در صحنه های تعقیب و گریز. از این رو باید کار جاویدی را ستود.
از سمت دیگر طراحی لباس و میزانسن ها در فیلم بسیار متعادل و مجذوب کننده است. دقتی که در ترکیب رنگ ها به خرج داده شده نتیجه ای فوق العاده رقم زده است و چشم را متحیر می کند.
تمپو (ضرباهنگ) فیلم نیز بسیار خوب نواخته می شود، از شروعی آرام تا ادامه ای نسبتا آرام و نهایتا پایانی پر تنش و جنون آور.
بازی بازیگران فیلم سرخپوست نیز در اوج است، نوید محمدزاده مانند اکثر مواقع درخشان است، البته این بار این درخشش به واسطه بازی برون گرا و پر جنب و جوشش درخشان تر به نظر نمی آید، بلکه این بار محمدزاده نقش یک کاراکتر آرام را ایفا می کند که تقریبا بجز یک سکانس فریاد او را نمی شنویم.
پریناز ایزدیار نیز به خوبی یک کاراکتر مهربان، صادق و گاهی فریبکار را ساخته است که گاهی جدا مخاطب را به شک می اندازد که موضع کریمی، مددکار زندان، در قبال سرگرد جاهد چیست؟
بیشتر بخوانید: نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ زده؛ لطفا گوسفند نباشید!
همان طور که پیشتر گفتیم، احتمالا تنها نکته ای که می توان در نقد فیلم سرخپوست مطرح کرد پایان بندی آن است.
در پایان این مسئله روشن می شود که احمد سرخپوست کجا قایم شده است و سرگرد جاهد سرانجام در می یابد که احمد در فضای خالی زیر سازه ی جایگاه اعدام پنهان شده و او را می یابد، اما ناگهان رهایش می کند و اجازه می دهد برود!
این پایان در ذوق مخاطب می زند چرا که این گذشت، آن هم بعد از آن همه سختی از سرگرد جاهد بسیار بعید است، حال اگر شرایط ترفیع شغلی او را هم در نظر بگیریم که کاملا بستگی به پیدا شدن سرخپوست دارد این اتفاق – یعنی رها کردن احمد – کاملا نشدنی می شود و نمی توان آن را به سادگی پذیرفت،
این تنها نکته منفی است که در نقد فیلم سرخپوست می توان به آن اشاره کرد و اگر پایان بهتری در نظر گرفته می شد قطعا فیلم نمره بسیار بالاتری دریافت می کرد.
هر چند داستان فیلم در جنوب کشور می گذرد، اما جالب است بدانید که هیچ یک از لوکیشن های فیلم در جنوب کشور نیست! عمده سکانس های فیلم در دهستان اختر آباد از توابع ملارد فیلمبرداری شده است. و برخی دیگر از سکانس های فیلم نیز در شهرک سینمایی دفاع مقدس تهیه شده است.
با وجود پایان بندی نه چندان جالب، فیلم سرخپوست همچنان از بهترین فیلم های چندین سال اخیر سینمای ماست و توصیه مجله سینما تیکت به شما تماشای این فیلم است، هرچند بعید است که این اثر را تا کنون تماشا نکرده باشید.