فیلم Parasite در یک قاب
فیلم Parasite یا “انگل” یک اثر درام با مضامین طنز آمیز اما درون مایه ای تاریک و تاثر برانگیز است.
این اثر بدون شک یکی از بهترین فیلم های سال ۲۰۱۹ بود که با واکنش های مثبتی از سوی منتقدان رو به رو شد. Bong Joon-ho نویسنده و کارگردان فیلم، آثار مشهور و جالب توجه دیگری را نیز در کارنامه اش دارد؛ از بهترین ها و شناخته شده ترین ها، می توان به فیلم زیبای Memories of Murder یا “خاطرات قتل” اشاره کرد، فیلمی جنایی که فضایی طنز گونه اما تاریک را به مخاطب خود عرضه می کرد.
این فیلم هم به مانند شاهکار انگل (البته نه به اندازه آن) با استقبال زیادی از سوی منتقدین مواجه شد و در جشنواره های زیادی به اکران درآمد و عاقبت توانست در جشنواره بینالمللی فیلم سنسباستین اسپانیا برنده جایزه بهترین کارگردانی شود.
بونگ جون هو آثار جالب توجهی را در کارنامه اش دارد، اما بی هیچ تردیدی باید شاهکار او را، آخرین ساخته اش، یعنی Parasite دانست.
در انگل، فیلمنامه بی نظیر است، فضای حاکم بر فیلم که نوعی انتقاد به جامعه سرمایه داری است کاملا گیرا و درگیر کننده است و بازیگران هم فوق العاده نقش هایشان را به اجرا درآورده اند.
فیلم “Parasite” درباره خانواده ای کم درآمد است که می خواهند با بکار گیری برخی حیله ها، خودشان را به یک خانواده ثروتمند نزدیک کنند و این گونه برخی مشاغل خانگی آن ها را به اشغال خودشان درآورند تا با این کار درآمد بیشتری را از آن خود نمایند.
آن ها تاحدودی موفق به پیاده کردن نقش خود می شوند و هر کدامشان از طرف این خانواده ثروتمند، پستی می گیرد: آموزگاری، خدمتکاری، رانندگی و… اما این اتفاقات تا جایی خوب پیش می رود که آنها با پیش خدمت قبلی این خانواده مواجه می شوند؛ کسی که او را با دسیسه از کار بی کار کرده بودند و خودشان جایش را گرفته بودند.
آنها متوجه می شوند که این پیش خدمت سابق، در مکانی مخفی درون خانه، شوهرش را که شخصی ورشکسته و تحت تعقیب است پنهان کرده و روزانه بشکل پنهانی وارد مخفی گاه او شده و به او رسیدگی می کند!
از اینجاست که همه چیز بهم میریزد.
“انگل”، طنزی است که کامتان را تلخ می کند. این فیلم یک حکایت تمثیلی است از اختلاف طبقاتی موجود در جوامع.
Parasite به خوبی “زیستن” در دنیای بی معنای مدرن را به تصویر می کشد؛ در این فیلم ثروتمند و فقیر در یک جهان زندگی می کنند. گروه اول خیال آن را می بافد و گروه دوم انقدر در مرداب آن فرو رفته که دیگر چیزی از آن را به یاد نمی آورد.
“انگل”، تلاش رقت انگیز خانواده “کیم” است برای جهیدن به مرتبه ای که هیچگاه از روی قاعده و قانون به آن نخواهند رسید. این مرتبه همان جهانی است که خانواده “پارک” در آن غوطه ور شده.
در نقد این فیلم کره ای باید به این نکته اشاره کنیم که قصد یونگ جون هو از ساختن این فیلم، به هیچ عنوان جلب ترحم نسبت به فقر این خانواده نبوده. یونگ جو همچنین نمی خواهد شما را نسبت به ثروتمندی خانواده پارک هم بدبین نماید.
در طول نمایش فیلم، مخاطب هیچ احساس تنفری از خانواده پارک نخواهد یافت و به هیچ عنوان برای فقر خانواده کیم هم دل نمی سوزاند.
ظرافت و نکته بینی کارگردان هم همین است و همین مسئله است که Parasite را به یکی از آثار برتر سینمای جهان در حوزه نقد سرمایه داری تبدیل می کند:
در “انگل” فقر و ثروت، نه تنها مفاهیمی فردی و جزئی، بلکه کاملا ساختاری و مربوط به اساس و قواعد جامعه می باشند و درباره آنها حق انتخابی وجود ندارد؛ گویی ثروت و فقر آدمیان، کاملا جبری است و به تصمیم و تلاش های آنان ربطی ندارد.
تمام اعضای خانواده کیم، آدم های زیرک و باهوشی هستند، دیر گول می خورند و در نقشه کشیدن و طرح ریزی حرف ندارند، اما از سوی دیگر، خانواده پارک، بسیار ساده و زود باور اند و درباره هیچ چیز مشکوک نمی شوند.
اما سوال این است که چطور می شود خانواده کیم، از نظر مالی و اقتصادی در طبقات پایین جامعه قرار بگیرد؟
همین مسئله است که ساخته یونگ جون هو را به اثری خاص تبدیل می کند. این کارگردان، از مفاهیم فقر و ثروت معنا زدایی می کند و به آنها معنای دیگری می بخشد.
در “انگل”؛ تلاش کردن برای رساندن خود به یک طبقه بالاتر و مرفه تر، تنها در خیال ممکن است و همین است که آدمیان را به کار وامیدارد.
آدمی خیال می بافد و در رویایش یک زندگی بهتری را برای خود ترسیم می کند اما در واقعیت، پس از تلاش های بی وقفه و گذاشتن عمر و زندگی در این راه، تنها “هیچ” نصیبش می شود.
معنا زدایی یونگ جو از ثروت و فقر همین جا است. در ساختار اجتماعی جوامع، برای توزیع ثروت یک موازنه ای برقرار شده و به هرکس همان مقداری می رسد که در این ساختار، تعیین شده است.
در فیلم Parasite نمی توان ثروتمند شد و تنها راه “ثروتمند شدن”، “ثروتمند بودن” است. دقیقا به همین جهت خانواده کیم فقیر است؛ چون از ابتدا فقیر بوده. از این رو است که مخاطب نمی تواند مقصری را در این فیلم بیابد و همین ساخته یونگ جون هو را از آثار شبه روشنفکرانه و مارکسیستی جدا می کند.
اگر فیلم “Platorm – ۲۰۱۹” اثر “گالدر گازتلو” کارگردان اسپانیایی را دیده باشید متوجه منظور خواهید شد. در این فیلم، افراد داخل سلولی هایی در زیر هم قرار داده شدند و روزانه با میزی مملو از خوراکی های متنوع که از بالاترین سلول به سمت سلول های پایین تر در حرکت است از آنها پذیرایی می شود.
اما بیشتر غذا ها در طبقات بالاتر، حیف و میل شده و چیزی به سلول های پایین تر نمی رسد. فیلمی مثل پلتفرم، بیشتر یک نوع بیرون ریزی هیجانات و احساسات به نفع طبقات پایین تر جامعه است تا یک بررسی روشنگرانه و عمیق از مسئله ثروت و جامعه.
فیلم پلتفرم خشمگین است و به دنبال مقصری می گردد تا خودش را راحت کند؛ برای همین مسئولیت فقر و فلاکت طبقات پایین جامعه را برگردن طبقه های بالاتر می اندازد. به عکس در فیلم “انگل” مسئله به این راحتی حل نمی شود.
اصلا مسئله حل نمی شود و کارگردان، مخاطب را در حالتی غمگین و متحیّر و بدون پاسخ وامی گذارد؛ بیننده می پرسد “چرا“؟ و فیلم هم در همین نقطه به پایان می رسد.
نکته بسیار جالب دیگری که در نقد فیلم کره ای Parasite باید به آن توجه کرد، فضای درام حاکم بر آن است.
“انگل” با اینکه به مقایسه زندگی دو خانواده از دو طبقه خاص می پردازد، به هیچ عنوان فیلم غمگین و حزن انگیزی نیست. گوشه ها و قسمت های طنزآمیز و لطیفی هم دارد که واقعا قادر است مخاطب را در اوج تاثر از وضعیت نا به سامان خانواده کیم، به خنده بیندازد.
صحبت کردن اعضای خانواده با هم، کار خانوادگی دسته جمعی شان دور میز، سم پاشی شدن محله و ورود سم به داخل خانه، استفاده غیرقانونی آن ها از وای فای همسایه ها (!) و اتفاقات این چنینی که می توان با دیدن آن ها گفت، یونگ جون با به نمایش گذاشتن چنین اتفاقاتی قصد داشته چهره ملموس و واقعی ای از فقر به مخاطب نشان دهد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم جوکر ؛ گذار از دلقک به جلاد
زیستن درون یک خانه رنگ و رو رفته که بوی نم می دهد و در قسمت های پایانی فیلم آوار می شود، سوسک انداختن محله که نتیجه اش تنفس روزانه بوی سم در داخل خانه است، تکاپوی فرزندان برای اتصال به اینترنت که آن ها را به وقت گذراندن در سرویس بهداشتی مجبور می کند!
اینها از یک نگاه دور، منظره های تاسف، رقت انگیز و گریه آوری است. اما دوربین و روایت یونگ جون هو به ما می گوید که این هم یک نوع بودن و شکلی از زیستن می باشد. گریه آور یا خنده دار، عین واقعیت است.
در نقد فیلم کره ای Parasite، شاید بتوان حیرت انگیز ترین بخش را، سکانس های پایانی فیلم دانست که آن را باید به یک جنگ تشبیه کرد! این لحظات، بیرون ریزی خشم انسان هایی را نشانمان می دهد که نه از طبقات مرفه، نه از ثروتمندان بلکه از هستی بیزار شدند.
سکانس های پایانی Parasite، حیرانی آدمهایی را به تصویر می کشد، که دیگر از تلاش برای رسیدن به خیالات شان خسته شده اند. انگار هیچ پاسخی برای چرایی فقر خود پیدا نمی کنند و اینجا است که عنان از کف می دهند.
خانواده پارک واقعا مسئول فقر کیم ها نبودند، اما پس چه کسی باید مقصر باشد؟ چه کسی باید هدف خشم و عصبانیت قرار بگیرد؟ از که باید انتقام گرفت؟ جواب خانواده پارک است. چون یقه هستی و زمانه را نمی توان گرفت!
– انگل نخستین فیلم خارجی تا به امروز است که توانست اسکار بهترین فیلم سال را از آن خود نماید.
– دونالد ترامپ، چندی پس از موفق شدن این فیلم در دریافت جایزه اسکار، طی یک سخنرانی بشدت این اثر را مورد انتقاد قرار داد و گفت: “اصلاً این فیلم درباره چه بود؟” بونگ جون-هو هم در واکنش به انتقاد ترامپ، در توییتر خود می نویسد: “قابل درک است او نمیتواند بخواند.” (فیلم Parasite به زبان کره ای بود و با زیرنویس انگلیسی به اکران درآمد!)
– به گفته خود یونگ جون هو، فیلم “انگل” درواقع برگرفته از زندگی و تجربه شخصی خود او است. او می گوید زمانی در سئول معلم فرزند یک خانواده ثروتمند بوده و گاهی اوقات به این فکر می کرده که چطور می شود اگر آنها را گول زده تا بتواند خانواده فقیر خودش را هم به استخدام این خانواده درآورد.
نظرتان درمورد این فیلم را با دیگر خوانندگان مجله سینما تیکت درمیان بگذارید.
6 دیدگاه
به جرئت بهترین فیلم سه سال اخیر
درسته، فیلم انگل واقعا فوق العاده بود و جزو بهترین فیلم های سالهای اخیر محسوب میشه
فیلم انگل از همه لحاظ عالی بود
این کارگردان فیلم های خوب زیاد داره کلا
بله
فیلم های «خاطرات قتل» و «میزبان» هم جزو آثار بسیار خوب ایشونه
قاتل اون پرونده ها هم تازگی پیدا شد
درسته